معاون هماهنگی و محیط کسب و کار وزارت صمت گفت: تا ایجاد ساختار مناسب در وزارت میراث فرهنگی، مرکز ملی فرش در وزارت صمت استقرار خواهد داشت.

به گزارش شاتا، سید مهدی نیازی در نشستی با فعالان هنر- صنعت فرش دست‌باف گفت: فرش دست‌باف ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و بازتابی از تاریخ و میراث فرهنگی کشور و متأثر از فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی است و خاستگاه اصلی آن ایران است.

وی افزود: فرش دست‌باف اهمیت اساسی در اقتصاد بخش قابل توجهی از خانوارهای کشور داشته و سهم عمده‌ای در بازار جهانی، صادرات غیرنفتی، ارزآوری و اشتغال کشور دارد؛ از این رو حکمرانی موثر و اثربخش در این رشته فعالیت دغدغه همه سیاست گذاران حوزه های اقتصادی است.

معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت تأکید کرد: زمانی ویژگی‌ها و مزیت‌های مورد اشاره فرش دست‌باف رشد و توسعه می‌یابد که این هنر- صنعت با ذوق، استعداد، ارزش، اصالت‌های فرهنگی، هنری، تاریخی و نیز با خلاقیت‌های هنرمندان بومی و اصیل ایرانی ارتباط مستمر و پیوند تنگاتنگ داشته باشد.

معاون هماهنگی و محیط کسب و کار وزارت صمت گفت: درحال حاضر فرش دست‌باف در زمره اصلی‌ترین صنایع دستی مهم کشور به حساب می‌آید و با ذوق هنری و خلاقیت فکری و عناصر بومی توسط بافنده تولید و تجلی می‌یابد، لذا نقش بسیار مهمی در توسعه زیست بوم صنایع دستی کشور دارد.

وی گفت: در کنار ضرورت توسعه زیرساخت‌های مناسب برای تولید، بازاریابی و صادرات فرش دست‌باف، به این نکته نیز باید توجه داشت که برای برون‌رفت از وضعیت فعلی، این هنر- صنعت نیازمند یک متولی ویژه با سطح و اختیارات مناسب است تا علاوه بر پیگیری مطالبات ذینفعان این حوزه، حکمرانی مناسب برای ارتقای این رشته فعالیت را در دستور کار قرار دهد.

نیازی افزود: درحال حاضر با تشکیل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و توسعه ساختارهای موردنیاز برای رشد و توسعه صنایع دستی در کشور، طبق قانون تشکیل این وزارت خانه، خاستگاه اصلی این هنر صنعت، وزارت مذکور است که می‌بایست ساختار مناسب و در شأن فرش دست‌باف برای آن ایجاد شود.

وی در این جلسه تاکید کرد: به فعالان این هنر- صنعت اعلام کرده ایم که تا زمانی که از فرایند استقرار کامل مرکز ملی فرش به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کامل نشده و از ساختار متناسب و مناسب این رشته فعالیت در وزارت مذکور اطمینان حاصل نشود، موضوعات مرتبط با فرش در وزارت صمت و سازمان‌های استانی این وزارت با جدیت پیگیری و دنبال می‌شود.

معاون هماهنگی و محیط کسب و کار وزارت صمت تأکید کرد: همه سازمان‌های صنعت، معدن و تجارت استانها موظف هستند امور مرتبط با فرش را بدون هیچ‌گونه اختلالی انجام دهند.

نیازی در پایان گفت: حتی در صورت انتقال امور فرش دست‌باف به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، همواره نقش پشتیبانی از توسعه صادرات، بازاریابی فرش دست‌باف و تأمین مواد اولیه وارداتی توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت به‌عنوان متولی تجارت خارجی کشور دنبال شده و همیشه از حمایت‌های ویژه برخوردار خواهد بود.

گفتنی است با انتشار ساختار جدید وزارت صنعت، معدن و تجارت و حذف «مرکز ملی فرش ایران» از این ساختار، موضوع انتقال تولی‌گری فرش دست‌باف به وزارت میراث فرهنگی موجب نارضایتی بسیاری از فعالان فرش کشور شد.

این گزاره بسیار تلخ است اما شوربختانه واقعیت دارد. به تازگی و پس از اعلام ساختار جدید وزارت صمت، روشن شد که «مرکز ملی فرش ایران» به‌عنوان نهاد متولی فرش از این وزارت رانده شده و قرار است به وزارت میراث فرهنگی منتقل شود. انتقالی که نه مشورت و اقناع فعالان فرش ایران را به همراه داشته و نه مطالعه و تحقیقی برای ثمربخش بودن آن ارائه شده است.

روزگاری نه چندان دور، فرش ایرانی به‌عنوان یکی از نامدارترین اقلام صادرات غیرنفتی کشور شهرت داشت و افزون بر ارزآوری، از جنبه اشتغالزایی نیز مورد توجه بود. این هنر-صنعت اصیل ایرانی با پراکندگی در سطح کشور و پیوند با خرده فرهنگ‌های ایرانی، آمیزه‌ای از هنر و تاریخ و فرهنگ را عیان می‌ساخت و شهرتی ارزنده در آن سوی آب‌ها داشت.

در سال‌های اخیر اما فرش ایرانی از آمار رویایی صادرات خود فاصله گرفته و در چنبره فشار توأمان «تحریم» و «خودتحریمی»، صادراتش به زیر صد میلیون دلار تنزل کرده است. در چنین شرایطی عجیب نیست اگر وزارت صمت بخواهد عطای فرش را به لقایش ببخشد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند.

حالا فعالان فرش ایران در بیم و هراسند که این تصمیم ناگهانی چه بر سر تولید وتجارت فرش خواهد آورد و آیا وزارت میراث فرهنگی میزبان شایسته‌ای برای فرش این سرزمین خواهد بود؟ آیا این جابه‌جایی به کم‌سو شدن و بلکه خاموش شدن چراغ بازرگانی و صادرات فرش نخواهد انجامید؟ آیا این انتقال به فروکاستن سطح مدیریتی این هنر-صنعت منتهی نمی‌شود؟ آیا چنان نخواهد شد که فردا بگویند: «آن بشد از دست و این نامد به دست»؟

علت‌یابی برای این دغدغه دور از دسترس نیست. برای نمونه فعالان فرش از وزارت میراث فرهنگی می‌پرسند در چهار دهه گذشته مسئولیت ویترین اصلی فرش ایرانی یعنی «موزه فرش ایران» با شما بوده است. چه گلی بر سر این موزه زده‌اید؟ جز این است که موزه‌ای که در بدو تأسیس خود یگانه و بی‌مانند بوده است امروز و در پی درجازدن‌های مکرر، از رقبای خود در کشورهای همسایه عقب مانده است؟ جز این است که اخیراً با انتصاب پر حرف و حدیث «چلمن سیزدهم» در این موزه، کم‌لطفی به شأن و جایگاه فرش ایرانی به نمایش درآمد؟

از سوی دیگر آیا ابقای نهاد متولی فرش در وزارت عریض و طویل صمت -آن هم در شرایطی که در ساختار جدید خود کم‌لطفی و نخواستن فرش را عیان ساخته است-، نفعی در پی خواهد داشت؟ آیا ماندن اجباری فرش در وزارت صمت گرهی از کار کنشگران دست‌بافته‌های ایرانی خواهد گشود؟

به نظر می‌رسد که «ما را نه از آن خمیر و نه از این فطیر» و وقت آن است که برای مدیریت و هدایت هنر-صنعت فرش دست‌باف این سرزمین طرحی نو درافکنده شود و ساختاری مقتدر و باثبات طراحی شود تا در خور نام بلند فرش ایرانی و جمعیت پرشمار قالی‌بافان و هنرمندان فعال در این عرصه باشد و هیچ‌یک از وجوه تاریخی، فرهنگی، هنری، اشتغالزایی، بازرگانی و اقتصادی آن نادیده گرفته نشود.

یادداشت «حمید کارگر» در روزنامه اعتماد؛ پنج‌شنبه 30 دی‌ماه 1400

اتحادیه‌های تولیدکننده و صادرکننده فرش ایران در بیانیه‌ای ضمن مخالفت با انتقال مرکز ملی فرش ایران از وزارت صمت به وزارت میراث فرهنگی، تاکید کردند که باید سازمان فرش و صنایع دستی تشکیل شود.

متن این بیانیه که در رسانه‌ها انتشار یافته به شرح زیر است:

«باسمه تعالی»

چنانکه هر شهروند ایرانی به نیکی واقف است فرش دست‌باف ایرانی یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی، هنری و ملّی ایرانیان است که علاوه بر خصایص چشم گیر، غیر قابل انکار و قابل اعتنای فرهنگی-هنری، حائز وجوه بی‌بدیل اقتصادی و اجتماعی است. فرش دستباف ایران که در روزگاری نه چندان دور یکی از مهمترین اقلام و حتی نمادهای صادرات غیر نفتی این سرزمین بوده، همچنان و علیرغم کاهش بی سابقه میزان صادرات به دلیل وجود زنجیره اشتغال دو میلیون نفری، از ستون‌های اساسی و استوار جامعه ایرانی است که سقف جوامع روستایی بویژه در مناطق محروم و در میان اقشار آسیب پذیر بر آن بنا نهاده شده است که تخریب این ستون کهن و تاریخی بی تردید فاجعه بار خواهد بود.

آنچه ذکر شد بدیهی است که هر شهروند متولّد این مرز و بوم از خردسالی آن را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس و فرش را در شئون متنوع حیات خود حس کرده است که بر فرش دیده به این جهان گشوده، بر فرش بالیده و رشد کرده، با فرش خانواده تشکیل داده، سرمایه خود را با تبدّل آن به فرش محفوظ داشته و با فرش در جهان سربلند بوده است لذا اینچنین سیاست گذاری، وضع مقرّرات و اجرای قوانین از سوی فرزندان ایران عزیز بدون توجه به این بدیهیات نه تنها پذیرفته نیست بلکه نشان از نسیان و بی مهری کسانی دارد که از اهمیّت فرش که به نوعی نمادی از وطن آنهاست به اشدّ حالات غافلند.

فرش دستباف ایران به عنوان یک حوزه جامع الابعاد با خوان نعمت بسیار گسترده، حائز پیشرانی است به نام صادرات که بقا تمامی زنجیره فعّالان آن از ریسنده، رنگرز، طراح و بافنده و سایر عوامل خلق و تولید تا شبکه حمل و نقل و مرمّتکار و شبکه فروش داخلی بدان وابسته‌اند و این مسئله مبیّن اهمیّت کلیدی بازرگانی خارجی برای حفظ این ستون ارزشمند و زنجیره اشتغال راهبردی است.

درست در شرایطی که آمار صادرات به پایین‌تر حد در پنج دهه اخیر تنزّل کرده و موجودیّت فرش دستباف مورد تهدید واقع شده و در نتیجه نیاز به توجه ویژه، تسهیلگری فوری و حمایت گسترده دارد، با طراحی و ابلاغ ساختار جدید وزارت صمت معلوم شد مسئولین محترم نه تنها بنای حمایت از فرش و شاغلینش را ندارند بلکه نزاع بر سر نخواستن آن است و مرکز ملّی فرش ایران با تعجیل عجیب مدیران این وزارتخانه از آن بیرون انداخته شد و بناست که در آینده‌ای نامعلوم و با شعار رسیدگی تخصصی به آن به وزارت جدیدالتأسیس میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منتقل شود.

نوع نگرش و عملکرد مسئولین دولت در این شرایط و اتخاذ تصمیمی چنین اساسی و مؤثر در زندگی دستکم دو میلیون نفر که در عدم مشورت با متخصصین و کارشناسان بخش خصوصی متبلور شد، نشان داد که سیاستگذاران نه تنها به دنبال رسیدگی تخصصی به فرش نبوده‌اند بلکه قائل به جایگاه و اهمیّت راهبردی آن هم نیستند و از پیامدهای این انتقال نامیمون به شدّت غافلند. پیامدهایی که به شرح ذیل و به اختصار می‌توان بر شمرد:

– غفلت نظری و عملی از بازرگانی خارجی به عنوان شریان حیاتی فرش ایران به دلیل انتقال از وزارتخانه اصلی اقتصادی و بازرگانی کشور به یک وزارتخانه غیراقتصادی

– تعسّر دسترسی فعّالین و متولّی دولتی فرش به نهادهای مؤثر و اساسی که می‌توانند فرایندهای تولید و تجارت را تسهیل کرده یا احتمالاً دشوار سازند. نهادهایی همچون سازمان توسعه تجارت، کمیسیون ماده یک، دفتر نساجی وزارت صمت، کمیته اقدام ارزی، کمیته پایش ارزی، شورای گفت و گوی دولت و بخش خصوصی و … که در اموراتی همچون واردات و تأمین مواد اولیه در شئون گوناگون آن و مسائل مبتلا به صادرات همانند تعهد ارزی، تمدید کارت بازرگانی، مشوق‌های صادراتی، موضوعات مربوط به تأمین اجتماعی، مالیات بر ارزش افزوده، مسائل حوزه گمرک و… به شدت مؤثر است.

– بلاتکلیفی اتحادیه‌های صنفی حوزه فرش دستباف و سردرگمی فعالان و مراجعین درست در شرایط فاجعه بار و بحرانی کنونی اسباب اتلاف وقت و سرمایه‌های مالی و انسانی را فراهم می‌آورد که نتیجه آن جز خروج سرمایه‌ها از این حرفه و تضعیف روز افزون آن نخواهد بود.

– قرار گرفتن فرش هم رده یا زیرمجموعه صنایع دستی درحالی که فرش دستباف به تنهایی حائز وزن و اهمیتی افزون بر مجموعه صنایع دستی کشور است، حاصلی جز تخریب زیرساخت‌های موجود و از میان رفتن این ستون چند هزار ساله نخواهد داشت و زنجیره اشتغالی که ارزش واقعی آن با محاسبه سرانه اشتغال ۵۰۰ میلیون تومانی برای هر شغل، قریب به یک میلیون میلیارد تومان است، از دست خواهد رفت و چنین بار مالی ثقیلی بر دوش دولت سنگینی خواهد کرد. آن هم در شرایطی که صنایع دستی هم در کشور، در وزارتخانه و به ویژه نزد وزیر فعلی از اهمیّت چندانی برخوردار نیست. با عنایت به توجه وزیر محترم به اموراتی غیر از فرش و صنایع دستی و در مقابل بی توجهی خاص به فرش که در انتصاب سوال برانگیز رئیس موزه فرش ایران متجلی است، ناگفته پیداست که موضوع فرش و مسائلش در اولویت این وزارتخانه نیست.

– با از دست رفتن اشتغال حاصل از فرش دستباف در کشور، تعداد کثیری از روستاییان مولّد به ناچار به جامعه مصرف کننده شهری در حاشیه شهرها خواهند پیوست درحالیکه زیرساخت‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قادر به پاسخگویی به آنها نخواهد بود و تبعات سنگین اجتماعی و امنیتی گریبان کشور را خواهد گرفت.

با عنایت به آنچه ذکر شد مسئولین امر و یکایک کسانی که در این خصوص بدون مشورت با ذینفعان و اهالی فن تصمیم به چنین کاری گرفتند پاسخ دهند که منافع ملّی ایران در کدام بخش این تصمیم دیده شده و اساساً چه منفعتی بر این پیامدهای ناگوار ارجح بوده که با این تعجیل حیرت انگیز چنین موضوعی عملیاتی شده است؟

در خاتمه ضمن ابراز گلایه شدید از این میزان بی مهری و بی توجهی به فرش دستباف، ذینفعان، صادرات غیر نفتی و اقتصاد ملّی پیشنهاد می‌گردد که اگر شعار رسیدگی تخصصی به فرش و صنایع دستی نه یک بهانه واهی برای بیرون انداختن فرش از مجموعه وزارت صمت بلکه یک دغدغه حقیقی و صادقانه است، به جای انتقال مرکز ملی فرش به وزارت میراث فرهنگی و تنزّل رتبه آن، صنایع دستی هم از آن وزارتخانه منفک شده و سازمانی زیرمجموعه ریاست جمهوری به نام سازمان فرش و صنایع دستی تشکیل شود تا رئیس آن به عنوان معاونت رئیس جمهور هیچ وظیفه‌ای بجز رسیدگی تخصصی به امورات عدیده فرش و صنایع دستی نداشته باشد و یکبار برای همیشه تکلیف این موضوع مشخص شود. بخش خصوصی پیشنهادات مشخصی برای ساختار این سازمان دارد که عنداللزوم تقدیم مسئولین امر خواهد شد.

والسلام علی من اتبع الهدی»

هشدار در مورد از بین رفتن فرش ایرانی

افزون بر بیانیه یادشده، برخی از فعالان هنر- صنعت فرش دست‌باف ایران در نشستی خبری نیز بر مخالفت خود با انتقال مدیریت فرش از وزارت صمت به وزارت میراث فرهنگی تأکید کردند.

حمید ذوالانواری رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف استان فارس در این نشست اظهار کرد: فرش دستباف ایرانی همچون بیماری است که در بیمارستان وزارت صمت به این حال و روز افتاده و حالا می‌خواهند این بیمار بدحال را به بیمارستان درجه ۲ وزارت میراث فرهنگی انتقال دهند. مطمئن هستیم که وزارت میراث فرهنگی تخصصی در حوزه فرش ندارد و هنر- صنعت فرش در این وزارتخانه از دست خواهد رفت.

وی افزود: دولت باید فرصتی دهد تا سازمان فرش و صنایع دستی زیرمجموعه دولت تشکیل شود تا متخصصان و فعالان این حوزه وضعیت صنعت فرش را بهبود دهند.

در ادامه این نشست ابوالفضل رجبیان رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف استان قم اظهار کرد: با تصمیمات ناصوابی که درباره انتقال مرکز ملی فرش از وزارت صمت به وزارت میراث فرهنگی گرفته شده، مخالف هستیم؛ این مسئله تیر خلاص را به پیکر بی‌جان فرش که سابقه فرهنگی، اقتصادی و هنری در دنیا دارد، می‌زند.

وی افزود: با تصمیمات غیرتخصصی که با شعار «رسیدگی تخصصی به فرش» سر داده شد، نمی‌توان کار را جلو برد. وزارت صمت در حالی به دنبال تنزل درجه فرش دستباف است که باید این صنعت را ارتقا دهد و مرکز ملی را تبدیل به سازمان کند تا فرش دستباف به دوران اوج خود برگردد.

رجبیان گفت: در مورد انتقال مرکز ملی فرش به وزارت میراث فرهنگی هیچ مشورتی با فعالان این حوزه و بخش خصوصی انجام نشده درحالی‌که فرش ایران جنبه صادراتی دارد و باید در وزارت صمت که یک وزارتخانه اقتصادی است، باقی بماند. وزارت میراث فرهنگی نه جنبه اقتصادی و نه سابقه‌ای در این حوزه دارد.

همچنین سعید عصاچی نایب رئیس اتحادیه صنف تولیدکنندگان فرش استان اصفهان در این نشست گفت: مسئولین ما اصلاً اطلاعی از منزلت فرش ایران ندارند. در این صنعت دو میلیون نفر بافنده فعال هستند که با خانواده‌هایشان به هشت میلیون نفر می‌رسند. فرش ایران سفیر فرهنگی ما است و هنر- صنعت محسوب می‌شود. یک زمانی بعد از نفت، بیشترین صادرات ایران مربوط به فرش دستباف بود.

عصاچی گفت: بعد از انقلاب با تعدد سازمان‌های متولی در مورد فرش مواجه شدیم درحالی‌که ما همواره فقط یک متولی واحد زیر نظر نهاد ریاست جمهوری می‌خواستیم. با این حال مرکز ملی تشکیل شد و قرار بود رئیس مرکز، معاون وزیر باشد اما این اتفاق نیفتاد. هم‌اکنون نیز بدون هماهنگی با بخش خصوصی و فعالان فرش تصمیم اشتباهی گرفته شده که نه تنها اوضاع را بهتر نمی‌کند، بلکه بدتر هم می‌کند.

به گفته وی، مهاجرت روستاییان، افزایش بیکاری و کاهش تولید از جمله تبعات این‌گونه تصمیمات است. ما خواستار این هستیم که سازمان مستقل زیر نظر ریاست جمهوری تشکیل شود تا مشکلات را به صورت مستقیم با رئیس‌جمهور مطرح کنیم.

در ادامه این نشست احمد کریمی اصفهانی رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش ایران گفت: زادگاه اصلی فرش در دنیا، ایران است اما امروز کشورهای دیگر متوجه اهمیت این صنعت شده‌اند و در حال کنار زدن ما هستند. ترکیه اعلام کرده که باید صادرات فرش ترک به یک میلیارد دلار افزایش یابد.

وی افزود: ما بارها با دستگاه‌های مختلف از جمله وزارت امور خارجه رایزنی کردیم تا صادرات ایران به بازارهای مختلف را هموار کند و فقط صادرات به آمریکا، اروپا و ژاپن نباشد اما هرگز این اتفاق نیفتاد.

کریمی گفت: رقبای ما در حال سبقت گرفتن از ما هستند و امتیازات مختلفی را به صادرکنندگان خود می‌دهند درحالی‌که ما هر روز موانع را نیز بر سر راه آنها بیشتر می‌کنیم.

وی ادامه داد: آنچه که تراز اقتصادی را مثبت می‌کند، صادرات است. شعار سال «رفع موانع تولید» بود اما مسئولان پاسخ دهند که کدام یک از موانع را از سر راه صنعت فرش برداشته‌اند؟

رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش ایران اظهار کرد: فقط ما توانستیم از طریق دیوان عدالت اداری مالیات تسعیر ارز را لغو کنیم که وزارت اقتصاد باز هم به بهانه مختلف می‌خواهد این موضوع را برقرار کند. متأسفانه از ابتدای سال تاکنون هیچ نوع مانعی از سر راه فرش دستباف برداشته نشد.

متن این نامه به نقل از وبگاه انجمن یادشده به شرح زیر است:

جناب آقای دکتر فاطمی امین

وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت

 با سلام و احترام

 ضمن تبریک انتخاب جناب‌عالی به‌عنوان سکاندار وزارت صنعت، معدن و تجارت و اخذ رأی اعتماد درخور توجه از مجلس شورای اسلامی که می‌تواند امیدبخش طرحی نو در اداره امور این وزارتخانه مهم باشد، و با امید به توفیق کامل در پیشبرد برنامه‌های مدنظر دولت سیزدهم، با توجه به اهمیت هنر- صنعت فرش دستباف ایران که هدایت و اداره آن در آن وزارتخانه استقرار دارد، نکات زیر به استحضار می‌رسد:

سالیان دراز و بلکه سده‌ها و هزاره‌هاست که فرش دستباف ایرانی در جای جای این سرزمین کهن و تاریخی رخ نموده و هنرمندان زبردست و تولیدکنندگان چیره‌دست این دیار ذوق و قریحه خود را به کفپوش‌های کاربردی و مورد نیاز خود آمیخته‌اند و چنین میراث پرتنوع و گرانمایه‌ای را بر ما پیشکش کرده‌اند. این هنر- صنعت دیرین را می‌توان از جنبه‌های مختلفی نگریست. می‌توان به جنبه‌های ارزآوری و جایگاهش در میان صادرات غیرنفتی توجه کرد، می‌توان اشتغالزایی گسترده و پرشمار آن را در ذهن داشت، می‌توان وجوه ارزشمند هنری آن را در نظر آورد، می‌توان تاریخ کهن آن و آمیختگی‌اش با فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی را ستود، می‌توان… و با این همه نمی‌توان از وضع کنونی آن اظهار خرسندی و رضایت داشت. گویی که پاسداران دلسوزی برای این میراث کهن و داشته‌های پیشین نبوده‌ایم.

الف) نمایی از وضعیت موجود

در شرایط کنونی دشواری‌های برون‌مرزی بر فرش ایران از تحریم بدخواهانه آمریکا تا تحریم‌های غیرمستقیمی که سد راه صادرات دستبافته‌های ایرانی شده‌اند از یک سو و تنگناهای درون‌مرزی از موانع گمرکی و بانکی تا تورم و موانع تعرفه‌ای از سوی دیگر چنان شرایطی را رقم زده‌اند که نه تنها تولید فرش دستباف شرایط مطلوبی را تجربه نمی‌کند بلکه صادرات آن نیز افت شدیدی داشته و در نتیجه اشتغال صدها هزار ایرانی با مخاطره مواجه شده است.

ب) ساختار و جایگاه تشکیلاتی

تلاش‌های متعددی از سوی بخش خصوصی در قالب اتحادیه‌‌ها، تعاونی‌ها و انجمن‌های تولیدی نظیر طراحان، ریس‌فروشان، رنگرزان، بافندگان، مرمت‌کاران، قالیشویان، فروشندگان و صادرکنندگان فرش دستباف طی سالیان متمادی انجام گرفته است. این در حالی است که جامعه متخصصین فرش دستباف در قالب دانشگاه‌ها، انجمن‌های علمی و پژوهشکده‌های فرش، مطالعات کاربردی متعددی برای تولید دانش، پرورش دانشجویان و متخصصان این حوزه انجام می‌دهند.

ج) مرکز ملی فرش ایران

بخش دولتی با تمرکز فعالیت‌های این حوزه در مرکز ملی فرش ایران تلاش دارد تا به یک مدیریت متمرکز دست یابد. انتظار آن است که با توجه به جمعیت بیش از ۲ میلیون نفری شاغلان مرتبط با فرش دستباف و جایگاه این کالا در میان صادرات غیرنفتی کشور و وسعت و پراکندگی آن در سراسر کشور و نیز وجوه مختلف اقتصادی، فرهنگی، تاریخی این هنر- صنعت، نهاد متولی آن دارای اختیار، اقتدار، بودجه و ساختار مناسبی باشد تا بتواند به نیازهای این بخش پاسخ دهد. کمترین مطالبه و از بدیهیات این حوزه آن است که فردی به ریاست نهاد متولی فرش کشور منصوب شود که با این هنر- صنعت آشنا باشد تا بتواند در فرصت محدود مدیریت، برخی از دردهای این بخش را التیام بخشد. بدیهی است رایزنی و مشورت با پیشکسوتان، دلسوزان، تشکل‌ها و نهادهای فعال فرش کشور همسویی و هم افزایی در سیاست‌های بخش دولتی و خصوصی را به همراه خواهد داشت و مدیریت دولتی را در گره‌های تحریمی و اقتصادی با کندی مواجه نخواهد ساخت.

د) انجمن علمی فرش ایران

در همین راستا انجمن علمی فرش ایران با تکیه بر بیش از ۷۰۰ عضو دانشگاهی و متخصصین حوزه‌های مختلف فرش دستباف، نهادی که می‌کوشد با نگاهی علمی و برآمده از نهاد دانشگاه و تجارب هنرمندان و صنعتگران این دیار، یاور هنر- صنعت فرش دستباف باشد و در این سال‌ها نیز به سهم خود کوشیده است تا با توسعه آموزش و پژوهش‌های کاربردی گام‌های ارزنده‌ای را بردارد، آمادگی خود را برای ارائه مشورت و همراهی با آن مقام محترم در ترسیم نقشه راهی شایسته برای فرش ایران و ارتقای سطح کیفی سیاستگذاری‌های مرکز ملی فرش ایران اعلام می‌دارد.

                                                                                                          هیئت مدیره انجمن علمی فرش ایران