در ماجرای کاهش شدید صادرات فرش، آسانترین واکنش این است که همۀ اتهامات را متوجه «تحریم» کنیم و از بیگانگان بنالیم!
اما دقت در این نمودار نکته دیگری را آشکار میکند: «مشکل فقط تحریم نیست»!
با نگاهی اجمالی به نمودار مشهود است که از آغاز سال 1394 تا ابتدای سال 1397 که با اجرای برجام، فرش ایران از شمول تحریم خارج شده است، صادرات فرش روندی افزایشی را طی کرده و با خروج آمریکا از برجام و برقراری مجدّد تحریمها، این روند کاهشی شده است.
بنابراین تاثیر تحریم و رفع تحریم بر صادرات فرش ایران قابل انکار نیست اما آیا با برقراری تحریم مجدّد، صادرات به میزان سالهای ابتدایی دهه 90 و وجود تحریمهای مشابه بازگشته است؟
خیر!
انتظار این بود که با وضع دوباره تحریمها، صادرات فرش به آمار پیش از برجام و حدود 300 میلیون دلار برسد اما اعداد صادراتی با سقوطی شتابنده به زیر 100 میلیون دلار رسیده است!
این نگاه اجمالی به وضعیت صادرات در 3 دوره «تحریم»، «رفع تحریم / برجام» و «تحریم مجدد» نشان میدهد که شکستن همۀ کاسه و کوزهها بر سر تحریم و بدخواهیهای آمریکا سادهانگاری است و افزون بر تحریم باید مشکلات دیگری را نیز رصد و جستوجو کرد.
بیبرنامگی در حمایت و هدایت از تولید و تجارت فرش ایران، شعارزدگی و بیعملی در مدیریت هنر- صنعت فرش، رشد فزاینده قیمت مواد اولیه فرش دستباف، تورم داخلی و افزایش قیمت تمامشده فرش، تنگناها و مشکلات ارزی، بانکی، بیمهای و مالیاتی، اصرار به شتاب در بازگرداندن ارز حاصل از صادرات فرش، فقدان تسهیلات و حمایتهای مالی و تشویقی از تولیدکنندگان و بازرگانان فرش و ضعف در تجارت خارجی، نبود تبلیغات داخلی و خارجی و عدم حضور فعال و هدفمند در نمایشگاههای برونمرزی را میتوان از جمله عوامل کاهنده صادرات فرش دانست.
شایسته است متولیان امر در کنار تلاش دیپلماتیک برای رفع تحریم از هنر ایرانی، به جای دستمایه قرار دادن تحریم بهعنوان بهانهای برای رفع مسئولیت و پوشاندن کمکاریها و قصورها، بکوشند تا از فشار خودتحریمیها و موانع بازدارنده داخلی بکاهند.